English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (538 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
induced investment U سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
capitalized value U درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال
acceleration principle U براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
submarginal land U زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
supply price of capital U قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment U سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
autonomous investment U سرمایه مستقل از درامد ملی
enterprise U سرمایه گذاری
invest U سرمایه گذاری
capitalization U سرمایه گذاری
finance U سرمایه گذاری
financed U سرمایه گذاری
finances U سرمایه گذاری
invests U سرمایه گذاری
financing U سرمایه گذاری
invested U سرمایه گذاری
investing U سرمایه گذاری
investment U سرمایه گذاری
investments U سرمایه گذاری
enterprises U سرمایه گذاری
rate of investment U نرخ سرمایه گذاری
invested U سرمایه گذاری کردن
deposit U سرمایه گذاری کردن
invests U سرمایه گذاری کردن
social investment U سرمایه گذاری اجتماعی
deposits U سرمایه گذاری کردن
joint venture U سرمایه گذاری مشترک
investing U سرمایه گذاری کردن
malinvestment U سرمایه گذاری نامناسب
induced investment U سرمایه گذاری القائی
autonomous investment U سرمایه گذاری مستقل
investment plan U برنامه سرمایه گذاری
investment opportunities U امکانات سرمایه گذاری
joint adventure U سرمایه گذاری مشترک
investment mulliplier U ضریب سرمایه گذاری
investment institutions U موسسات سرمایه گذاری
yield of invested capital U بازده سرمایه گذاری
investment function U تابع سرمایه گذاری
investment cost U هزینه سرمایه گذاری
investment banks U بانکهای سرمایه گذاری
share holding U سرمایه گذاری در سهام
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
net investment U سرمایه گذاری خالص
capital output ratio U ضریب سرمایه گذاری
replacement investment U سرمایه گذاری جانشینی
opportunity to invest U فرصت سرمایه گذاری
foreign investment U سرمایه گذاری خارجی
capital investment U سرمایه گذاری ثابت
capital outlay U ارزش سرمایه گذاری
national investment U سرمایه گذاری ملی
real investment U سرمایه گذاری واقعی
actual investment U سرمایه گذاری واقعی
overinvestment U سرمایه گذاری بیش از حد
primary investment U سرمایه گذاری اولیه
financial investment U سرمایه گذاری مالی
funded U سرمایه گذاری کردن
over investment U سرمایه گذاری بیش از حد
fixed investment U سرمایه گذاری ثابت
gross investment U سرمایه گذاری ناخالص
invest U سرمایه گذاری کردن
fund U سرمایه گذاری کردن
propensity to invest U گرایش به سرمایه گذاری
reinvestment U سرمایه گذاری مجدد
capital program U برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
overcapitalize U بیش از حد سرمایه گذاری کردن
useful life of an investment U عمر مفیع یک سرمایه گذاری
net foreign investment U خالص سرمایه گذاری خارجی
net fixed investment U سرمایه گذاری ثابت خالص
investments U مبلغ سرمایه گذاری شده
investment U مبلغ سرمایه گذاری شده
marginal return of investment U بازدهی نهائی سرمایه گذاری
recapitalize U سرمایه گذاری مجدد کردن
margin efficiency of investment U بازده نهایی سرمایه گذاری
marginal efficiency of investment U کارائی نهائی سرمایه گذاری
marginal propensity to invest U میل نهائی به سرمایه گذاری
intended investment U سرمایه گذاری مورد انتظار
investiture U سرمایه گذاری دادن امتیاز
investitures U سرمایه گذاری دادن امتیاز
deeping of capital U پایه گذاری اساسی سرمایه
holding company U شرکت سرمایه گذاری درسهام
international investment U سرمایه گذاری بین المللی
holding company U شرکت در سرمایه گذاری درسهام
investment in human capital U سرمایه گذاری در نیروی انسانی
investment multiplier U ضریب فزاینده سرمایه گذاری
outlay U مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
marginal efficiency of investment schedu U نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
don't put all your eggs in one basket <idiom> U [تمام منابعت رو یک جا سرمایه گذاری نکن]
planned investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
investments U مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investment U مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
To put money into somethings. U درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
set in <idiom> U تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
What effect do you think the changes will have on you? U فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
plow back U عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
crowding out effect U نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
quantum U بسته دادهای که نامش از سیگنال مقدار گذاری شده باشد
pools U ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool U ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled U ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
joint venture U سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
dongle U مدار کد گذاری شده یا قطعهای که پیش از اجرای نرم افزاری حق کپی باید در سیستم باشد
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
voicing U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voices U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voice U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
chequered U دارای تحولات
over capitalised U براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock U سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
morphology U تاریخ تحولات لغوی
cataclysms U تحولات ناگهانی وعمده
meteorology U مبحث تحولات جوی
diastrophism U تحولات ارضی زمین
diastrophic U مربوط به تحولات زمین
cataclysm U تحولات ناگهانی وعمده
capital consumption allowance U کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
engramme U تحولات دائمی هسته سلول
engram U تحولات دائمی هسته سلول
macroevoluyion U تحولات عظیم سیر تکامل
capitalization U تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
metabolisms U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolism U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
On the recent developments he had nothing to say. U در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
financier U سرمایه دار سرمایه گذار
financiers U سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism U کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
economic determinism U یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
registered capital U سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
marginal utility of capital U مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
transaction code U کد تغییرات
variation U تغییرات
variations U تغییرات
oscilliations U تغییرات
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
depth varies U عمق تغییرات
calculus of variations U حساب تغییرات
output variability U تغییرات تولید
lateral shifts U تغییرات عرضی
lateral shifts U تغییرات جانبی
calculation variation U انالیز تغییرات
incrementally U تغییرات پلهای
deflection shift U تغییرات انحراف
seasonal variations U تغییرات فصلی
coefficient of variation U ضریب تغییرات
flux and reflux U تغییرات زمانه
range U دامه تغییرات
range U دامنه تغییرات
ranges U دامنه تغییرات
ranged U دامه تغییرات
ranges U دامه تغییرات
physical change U تغییرات فیزیکی
isothermal change U تغییرات هم دما
chance variations U تغییرات تصادفی
f. and reflux U تغییرات روزگار
tolerance U دامنه تغییرات
rate of changes U نرخ تغییرات
quantitative changes U تغییرات کمی
qualitative changes U تغییرات کیفی
tolerances U دامنه تغییرات
ranged U دامنه تغییرات
flux U تغییرات پی در پی جریان
transaction file U فایل تغییرات
adiabetic changes U تغییرات ادیابتیک
social changes U تغییرات اجتماعی
taste changes U تغییرات سلیقه
technological changes U تغییرات فنی
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
revolutionises U تغییرات اساسی دادن
flux U گداز تغییرات پی درپی
parabolic variation U تغییرات سهمی شکل
touch up <idiom> U اصلاح کردن تغییرات
go through changes <idiom> U گرفتار تغییرات شدن
Recent search history Forum search
2New Format
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1کارشناس حقوق ثبت اسناد و املاک-مشاور امور ملکی و ثبتی وقیمت گذاری -
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com